تحدی کنندگانپدیده «اینترنت» از پدیدههای مفید و سودمندی است که جهان را به صورت دهکده واحدی و بلکه اطاق بزرگی درآورده که همه انسانها میتوانند در یک زمان با یکدیگر تماس برقرارکنند و چهره ی یکدیگر را ببینند و سخنانشان را بشنوند. ولی با این اعتراف که یک پدیدهای است دو لبه، که در عین مفید بودن میتواند خطرناک نیز باشد. که یکی از آن خطرات خطر مدعیان تحدی میباشد. فهرست مندرجات۲ - مقصود از مبارزه با قرآن ۳ - تحدی با قرآن در اینترنت ۴ - نقد نظریه ی مدعیان تحدی ۴.۱ - صفحه مسلمون ۴.۱.۱ - بررسی صفحه مسلمون ۴.۲ - صفحه تجسد ۴.۲.۱ - بررسی صفحه تجسد ۴.۳ - صفحه وصایا ۴.۳.۱ - بررسی صفحه وصایا ۴.۴ - صفحه ایمان ۴.۴.۱ - بررسی صفحه ایمان ۵ - جملات مهمل صفحات ۶ - گفتارهای متناقض در صفحات ۷ - خلاصه صفحات چهرگانه ۷.۱ - پاسخ به یک شبهه ۸ - پانویس ۹ - منبع ۱ - تحدی کردن در اینترنتپدیده «اینترنت» از پدیدههای مفید و سودمندی است که جهان را به صورت دهکده واحدی و بلکه اطاق بزرگی درآورده که همه انسانها میتوانند در یک زمان با یکدیگر تماس برقرارکنند و چهره ی یکدیگر را ببینند و سخنانشان را بشنوند. ولی با این اعتراف که یک پدیدهای است دو لبه، که در عین مفید بودن میتواند خطرناک نیز باشد. با توجه به این اصل بر دانشمندان بزرگ اسلام وظیفه است که در عین بهره گیری از این پدیده عصر حاضر، که موجب گستردگی ارتباطات و تبادل اطلاعات و رشد و ارتقاء علوم و فن آوریها و... شده و اذهان را به سوی خود کشانده است، و خردها را مبهوت ساخته، مراقب سمپاشیها و دروغ پردازیهای دشمنان اسلام و تشیع نیز باشند. با اینکه از عمر این پدیده چند صباحی بیش نمیگذرد، ولی طیف استعمار که بیشتر در متزلزل ساختن باورهای جوانان ماست از طریق مختلف وارد شده و هجوم فرهنگی همه جانبه را آغاز کرده تا آنجا که به فکر افتاده به میدان تحدی قرآن بیاید و به گمان خام، نظیر آن را عرضه بدارد و از این طریق مسلمانان را خلع سلاح کند. افرادی بی مایه، با سر هم کردن جملههای بظاهر شبیه جملههای قرآن، با اقتباس از جملهها و آیات قرآن، به فکر افتادهاند که ۴ سوره مانند سورههای قرآن، تنظیم و ارائه کنند و بگویند ما ۴ سوره مانند سورههای قرآن را آوردیم و به تحدی قرآن پایان بخشیدیم!! ! خداوند متعال در قرآن مجید، از منکران میخواهد که مانند آن را بیاورند، آنجا که میفرماید: فلیاتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین. «مانند قرآن را بیاورید اگر راستگو هستید». درجای دیگر نرخ تحدی را پایین میآورد و یادآور میشود که فقط ده سوره مانند سورههای قرآن بیاورید، چنان که میفرماید: ام یقولون افتراه قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات وادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین. «بلکه میگویند این قرآن به خدا به عنوان دروغ بسته شده، پیامبر به آنان بگو ده سوره مانند سورههای دروغین آن بیاورید». و در آخرین مرحله تحدی نرخ را بیشتر پایین آورده و به یک سوره اکتفا ورزیده، چنان که میفرماید: وان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسورة من مثله وادعوا شهداءکم من دون الله ان کنتم صادقین. «بگو اگر در آنچه که بر بنده خود نازل کردیم تردید دارید، برخیزید مانند سورهای از سوره آن را بیاورید». بر این اساس باید دید مقصود از تحدی با کل قرآن یا ده سوره یا یک سوره از سورههای آن چیست؟ ۲ - مقصود از مبارزه با قرآنمقصود از مبارزه با قرآن، این است که فردی یا افرادی، با شیوههای جدید و انشای نو، مفاهیم و مقاصد عالی را در جملهها و کلماتی بریزند که از نظر شیرینی و حلاوت و جذابیت و کشش، بسان آیات قرآن باشد، به گونهای که اگر این دو در کنار هم گذاشته شوند، بگویند نظیر آن را آورده است. مثلا بر فرض اگر سوره کوثر جزء قرآن نبوده و بشری آن را در زمان پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یا پس از او عرضه میکرد این یک نوع مبارزه با قرآن بود، و اما اقتباس جملههایی از قرآن و ردیف کردن یک رشته الفاظ و مفاهیم پوچ به سبک ظاهری قرآن، یقینا تحدی نیست. اگر بنا بود چنین دست و پازدنهایی تحدی حساب شود، قرنها از این نوع تحدیها صورت گرفته است ولی احدی برای آنها ارزش قایل نشده و نمیباشد. مسیلمه کذاب نخستین کسی است که به فکر مبارزه با قرآن افتاده بود، او پس از ایمان به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از این آیین برگشت، و ادعای نبوت نمود و به پیامبر نامهای به شرح زیر نوشت: (من مسیلمة رسول الله الی محمد رسول الله. سلام علیک اما بعد، فانی قد اشرکت فی الامر معک، و ان لنا نصف الارض و لقریش نصف الارض ولکن قریشا قوم یعتدون). ما، خواننده گرامی را از ترجمه این جملهها بی نیاز میدانیم، زیرا روی سخن در این مقاله با کسانی است که با زبان عربی آشنایی دارند. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در پاسخ او نوشت: (بسم الله الرحمن الرحیم من محمد رسول الله الی مسیلمة الکذاب. السلام علی من اتبع ا لهدی. اما بعد؛ (... ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده والعاقبة للمتقین)) [۶]
طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۹۹۳.
حال آیهای را که پیامبر مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای او نوشت، با جملهای که او به عنوان تحدی آورده است مقایسه کنید، فقط یک شباهت ظاهری مختصری دارند و الا چه از نظر مضمون و محتوا و چه از نظر بلاغت و فصاحت و رفعت کلام قابل قیاس نیست. مسیلمه بار دیگر برای تحدی به فکر افتاد تا کلماتی سر هم نماید، که جملههای آن شبیه سوره اعلی باشد، ولی فاصله سخن او با سوره اعلی آن چنان زیاد است که هرگز با هم اشتباه نمیشوند، قرآن میفرماید: سبح اسم ربک الاعلی• الذی خلق فسوی• والذی قدر فهدی• والذی اخرج المرعی• فجعله غثاء احوی. ولی او در مقابل، این چنین گفت: «لقد انعم الله علی الحبلی، اخرج منها نسمه تسعی، بین صفاق و خشا» [۸]
طبری، ابن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۴۹۳.
آنچه که نویسندگان مسیحی به عنوان تحدی در این سوره یادآور شدهاند دست کم از بافتههای مسیلمه کذاب و دیگر همفکران او نیست. آنان تصور میکنند که تنها وزن و آهنگ و وجود فواصل بین دو جمله در تحدی کافی است، در حالی که از دیگر شرایط تحدی که همان رفعت معانی و شیرینی جملهها و جذابیت کلام است کاملا غافلند و لذا این نوع ترهات را نوعی تحدی تلقی میکنند. باز ما در اینجا نمونهای از به اصطلاح تحدیهای عصر حاضر را میآوریم تا روشن شود هر نوع تحدی به صورت حفظ وزن و فواصل، تحدی واقعی نیست. قرآن کریم در بیان واقعه ی قیامت، چنین بیان میکند: الحاقة ما الحاقة• وما ادراک ما الحاقة. در جای دیگر میفرماید: القارعة• ما القارعة• وما ادراک ما القارعة. اکنون این جملهها را با جملههای زیر که ساخته و پرداخته ی اندیشه و مغزهای خام، پس از درگذشت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است مقایسه نمایید: «الفیل، وما ادراک ما الفیل، له وبیل، وخرطوم طویل». با توجه به این مقدمه کوتاه، ما به نقل این سورههای مجعوله میپردازیم و به روشنی ثابت میکنیم که بیشتر جملههای آنها، اقتباس از قرآن و باقی مانده نیز یک رشته جملههای بی معنا است که به هم وصل شده و خواستهاند از قرآن تقلید نمایند. ۳ - تحدی با قرآن در اینترنتمدتی قبل، یک شرکت آمریکایی به نام «آمریکا آنلاین» با اقدامی شیطنت آمیز، جهت معارضه با قرآن کریم، به اصطلاح سورههایی را با نامهای «مسلمون، تجسد، وصایا و ایمان» با تقلید و تحریف آیات قرآن و با مضامین باطل و خرافی بر روی شبکه اینترنت عرضه کرد که با واکنش شدید مجامع اسلامی از جمله دانشگاه الازهر و برخی نویسندگان عرب مسلمان مواجه، و نهایتا تعطیل شد. اخیرا سایت دیگری متعلق به یک شرکت انگلیسی به نام Suralikeit. UK اقدام به ارایه و نشر همان صفحات چهارگانه کرده و در بیانیه ی موذیانهای با مظلوم نمایی، این اقدام را پاسخی به تحدی قرآن دانسته و ضمن تقسیم بندی مسلمانان به معتدل و افراطی، ادعا نموده که معتدلها از این صفحات استقبال و افراطیها با آن شدیدا برخورد کردهاند. چنان که پیش از این اشاره شد، باید توجه داشت که در طول تاریخ حیات اسلام عزیز، افراد پر مدعا لکن جاهل و کم خرد، به فکر معارضه با قرآن افتاده و برای عملی ساختن کار خود جملاتی را از خود قرآن تقلید و سرقت نموده در حالیکه بعضی از الفاظش را تغییر داده، یک سری مهملات را سر هم نموده به عنوان تحدی با قرآن، عرضه کرده و خود را مفتضح و ذلیل ساختهاند. این صفحات چهارگانه نیز شبیه آنها است، که نویسنده این صفحات با تقلید از قرآن عزیز، و سرقت و مونتاژ ناشیانه و مضحک، که بیشتر به یک شوخی و طنز شبیه است تا تحدی عالمانه و علمی، با تغییر الفاظ و ضمیرهای آیات شریفه آن، و با به کار گرفتن آیات و الفاظی که معمولا یک یا دو بار در قرآن آمده است، یک سری مطالب و جملات خرافی و باطلی را سر هم کرده، به خیال باطل خود به عنوان معارضه با قرآن، به شبکه اینترنت عرضه کرده است. لکن هر کس مقداری با قرآن آشنایی داشته باشد، میفهمد که این تحریف قرآن است نه معارضه. راستی نویسنده این صفحات چهارگانه تا اینجا هم تشخیص نداده است که اگر یک نفر شاعر و یا نویسندهای بخواهد با گفتاری در مقام معارضه بیاید، باید در مقابل آن، کلامی بیاورد که با داشتن استقلال در الفاظ و ترکیب و اسلوب مخصوص به خود، یا حداقل در یک جهت و در یک هدف با آن متحد و یکسان باشد؟! معنای معارضه این نیست که شخص در مقام معارضه با یک کلام فصیح از اسلوب و ترکیب آن، تقلید کند و تنها بعضی از الفاظ و کلمات آن را تغییر دهد و جمله دیگری از آن بسازد و نام این عمل را معارضه بگذارد. اگر معنای معارضه این باشد، میتوان با هر کلامی معارضه نمود، و این آسانترین راه برای اعرابی بود که با پیامبر عزیز اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معاصر بودند، ولی چون آنها با اسلوب معارضه آشنا بودند و رموز بلاغت قرآن را درک میکردند به همین جهت زیر بار معارضه با قرآن نرفتند و بر عجز و ناتوانی خویش اعتراف نمودند، عدهای ایمان آورده و عدهای دیگر آن را به سحر و جادو نسبت داده و گفتند: (ان هذا الا سحر یؤثر).، گذشته از این، چگونه میتوان این جملات را که آثار تکلف و تصنع در آنها نمایان است را با قرآن مقایسه نمود؟! ! که بتواند مثل قرآن و یا سورهای از سورههای آن را بیاورد، زیرا قدرت و توانایی بر مواد و الفاظ هیچگاه مستلزم توانایی بر ترکیبات نخواهد بود. چگونه میتوان ادعا نمود که تمام افراد بشر میتوانند کاخهای مجللی را بسازند، به این دلیل که همه آنها توانایی آن را دارند که آجری را در ساختمانی کار بگذارند؟! ! به این دلیل که همه عربها میتوانند یکایک کلمات و مفردات این قصاید و خطبهها را تلفظ کنند و نیز چگونه میتوان گفت، هر عرب زبانی توانایی ایراد خطبهها و انشای قصیدههای فصیح و بلیغ را دارد. کوتاه سخن اینکه: در طول تاریخ، دشمنان اسلام بالاخص دستگاه مسیحیت و استکبار جهانی هزینههای سنگینی را متحمل شده و پولهای گزافی را صرف کردهاند تا بلکه بتوانند از عظمت اسلام و مسلمانان بکاهند و مقام الهی و ارجمند پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و قرآن مجید را حقیر جلوه دهند، این مبارزه همچنان ادامه داشته بلکه با شدت عمل بیشتر به صورت یک برنامه منظم و گستردهای انجام میشود. این تلاشهای مذبوحانه، جز رسوایی آنان، چیزی دیگر را به دنبال نخواهد داشت. ۴ - نقد نظریه ی مدعیان تحدیاینک به طور اختصار، در دو زمینه (بافت ظاهری و محتوایی) مطالب مدعیان تحدی!! را نقد میکنیم: ـ نمونههایی از سرقتها و تغییرهای صفحات چهارگانه از قرآن کریم: لازم به ذکر است در این صفحات مجعوله در بعضی از موارد، از دو آیه و در جایی از سه، چهار، تا پنج آیه، سرقت نموده و جملات آن را درست کردهاند. ۴.۱ - صفحه مسلمونالصم (۱) قل یا ایها المسلمون انکم لفی ضلال بعید (۲) ان الذین کفروا بالله و مسیحه لهم فی الآخرة نار جهنم و عذاب شدید (۳) وجوه یومئذ صاغرة مکفهرة تلتمس عفو الله والله یفعل ما یرید (۴) یوم یقول یا عبادی قد انعمت علی الذین من قبلکم بالهدی منزلا فی التوراة والانجیل (۵) فما کان لکم ان تکفروا بما انزلت وتضلوا سواء السبیل (۶) قالوا ربنا ما ضللنا انفسنا بل اضلنا من ادعی انه من المرسلین (۷) واذ قال الله یا محمد اغویت عبادی وجعلتهم من الکافرین (۸) قال ربی انما اغوانی الشیطان انه کان لبنی آدم اعظم المفسدین (۹) و یغفر الله للذین تابوا ممن اغواهم الانسان و یبعث بالذی کان للشیطان نصیرا الی جهنم وبئس المصیر (۱۰) وان قضی الله امرا فانه اعلم بما قضی و هو علی کل شیء قدیر (۱۱). اکنون به شیوه تحریف و سرقت آن اشاره میکنیم: ۴.۱.۱ - بررسی صفحه مسلمون۱. (المص). آیه جعلی «الصم». ۲. (قل یا ایها الناس.......) ، (انکم لفی قول مختلف)، (.... لفی ضلال بعید). آیه جعلی «قل یا ایها المسلمون انکم لفی ضلال بعید». ۳. (ان الذین یکفرون بالله ورسله....) آیه جعلی «ان الذین کفروا بالله ومسیحه» ۴. (ان الذین کفروا بآیات الله لهم عذاب شدید....) ، (.... ولهم فی الآخرة...) ، (.... نــارجهنم....) (فاطر ۳۶). آیه جعلی «ان الذین کفروا بالله ومسیحه لهم فی الآخرة نار جهنم وعذاب شدید. ۵. (وجوه یومئذ خاشعة ( آیه جعلی «وجوه یومئذ صاغرة». ۶. (.... ولکن الله یفعل مایرید) آیه جعلی «والله یفعل ما یرید». ۷. (قل یا عبادی الذین آمنوا...) ، (... اذکر نعمتی التی انعمت...) ، (.... علی الذین من قبلکم....) ، (انزل التوراة والانجیل• من قبل هدی للناس...) . آیه جعلی «یوم یقوم الرحمن یا عبادی قد انعمت علی الذین من قبلکم بالهدی منزلا فی التوراة، والانجیل». ۸. (وما کان لهم....) ، (ان تکفروا...) ، (بما انزلت...) ، (.... وضلوا عن سواء السبیل). آیه جعلی «فما کان لکم ان تکفروا بما انزلت وتضلوا سواء السبیل». ۹. (... اذا قضی الله ورسوله امرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم...) . آیه جعلی «وان قضی الله امرا فانه اعلم بما قضی» ۱۰. (... الی الله مرجعکم وهو علی کل شی قدیر). آیه جعلی «وهو علی کل شیء قدیر». ۱۱. (وقالوا ربنا انا اطعنا سادتنا وکبراءنا فاضلونا السبیلا). آیه جعلی «قالوا ربنا ما ضللنا انفسنا بل اضلنا من ادعی انه من المرسلین». ۱۲. واذ قال الله یا عیسی ابن مریم اانت قلت للناس اتخذونی وامی الهین من دون الله قال سبحانک ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق... . آیه جعلی «واذ قال الله یا محمد اغویت عبادی وجعلتهم من الکافرین، قال ربی انما اغوانی الشیطان». • لازم به یادآوری است که در جملههای مجعولة سورة «مسلمون»، نود درصد آن، برگرفته از قرآن است. ۴.۲ - صفحه تجسدسبحان الذی خلق السموات فلم یجعل لها حدا (۱) و خلق الارض وکورها وجعلها ماءا و جلدا (۲) قل للذین خدعوا بدعوة الشیطان عمیت بصائرکم فافتریتم علی الله کذبا وکنتم للشیطان سندا (۳) ان الشیطان کان للانسان عدوا الدا (۴) لو شاء ربکم لاتخذ من الحجارة اولادا له اذ هو الذی قال للکون کن فکان و سبحانه ان یستشیر فی امره احدا (۵) سبحانه رب العالمین ان یتخذ من خلائقه ولدا (۶) قل للذین یمترون فیما انزل من قبل لیس المسیح خلیقة الله اذکان مع الله قبل البدء و هو معه ابدا (۷) فیه و منه کان مع روح قدسه الها سرمدیا واحدا (۸) و اذ بعث به الاب للعالمین کما وعد (۹) حل فی بطن عذراء کلمة، و خرج منه جسدا (۱۰) عاشر الانسان، علم الانسان، مات عن الانسان فدی، و کالانسان رقد (۱۱) والی ابیه السماوی بعد ثلاثة ایام صعد (۱۲) ان الذین کفروا بایاته و قالوا قولا ادا (۱۳) لن یجعل الله لهم من امده بدا (۱۴) اما الذین آمنوا باالله و مسیحه فلهم مغفرة جنات نعیم خالدین فیها ابدا (۱۵) ۴.۲.۱ - بررسی صفحه تجسد۱. ان الشیطان کان للانسان عدوا مبینا» – آیه جعلی «ان الشیطان کان للانسان عدوا الدا». ۲. «ولو شاء ربک». آیه جعلی «لو شاء ربکم». (۵) ۳. «لو اراد الله ان یتخذ ولدا لاصطفی مما یخلق ما یشاء» – آیه جعلی «لو شاء ربکم لاتخذ من الحجارة اولادا له». ۴. «اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون» آیه جعلی «هو الذی قال للکون کن فکان». ۵. «ولا یشرک فی حکمه احدا». آیه جعلی «سبحانه ان یستشیر فی امره احدا». ۶. «ما کان لله ان یتخذ من ولد سبحانه...». آیه جعلی «سبحانه رب العالمین ان یتخذ من خلائقه ولدا». (۶) ۷. «سبحان الله رب العالمین» آیه جعلی «سبحانه رب العالمین». ۸. «خلق السماوات والارض بالحق یکور اللیل علی النهار ویکور النهار علی الیل». – آیه جعلی «خلق السماوات فلم یجعل لها حدا. (۱) خلق الارض و کورها و جعلها». ۹. «والسلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا، ذلک عیسی ابن مریم قول الحق الذی فیه یمترون». «لقد کفر الذین قالوا ان الله هو المسیح ابن مریم...». «ما المسیح ابن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل و امه صدیقة...». – آیه جعلی «قل للذین یمترون فیما انزل من قبل، لیس المسیح خلیقة الله اذ کان مع الله قبل البدء و هو معه ابدا». ۱۰. «الها واحدا». آیه جعلی «الها سرمدیا واحدا». (۸) ۱۱. «اذ بعث فیهم رسولا». – آیه جعلی «و اذ بعث به الاب للعالمین». ۱۲. «لم یجعل الله له». آیه جعلی «لم یجعل لها». ۱۳. «ان الذین کفروا بآیات الله». – آیه جعلی «ان الذین کفروا بآیاته». ۱۴. «وقولوا قولا سدیدا». آیه جعلی «وقالوا قولا ادا». ۱۵. «والذین آمنوا و عملوا الصالحات سند خلهم جنات تجری من تحتها الانهارخالدین فیها ابدا» – آیه جعلی «اما الذین آمنوا بالله و مسیحه فلهم مغفرة و جنات نعیم خالدین فیها ابدا». ۱۶. «والذین آمنوا بالله و رسوله...» – آیه جعلی «الذین آمنوا بالله و مسیحه». ۱۷. «فتکون للشیطان ولیا». آیه جعلی «و کنتم للشیطان سندا». در سوره مجعوله «مسلمون»، نیز بیش از هفتاد درصد آن، برگرفته از قرآن و سرقت شده است. ۴.۳ - صفحه وصایاالمذ (۱) انا ارسلناک للعالمین مبشرا و نذیرا (۲) تقضی بما یخطر بفکرک و تدبر الامور تدبیرا (۳) فمن عمل بما رایت فلنفسه و من لم یعمل فلسوف یلقی علی یدیک جزاء مریرا (۴) انا اعطینا موسی من قبلک من الوصیات عشرة و نعطیک عشرات اخری اذ قد ختمنا بک الانبیاء و جعلناک علیهم امیرا (۵) فانسخ مالک ان تنسخ مما امرناهم به فقد سمعنا لک ان تجری علی قراراتنا تغییرا (۶) قل لعبادی الذین آمنوا ان تثاءبوا یستعیذوا بالرحمن ان لا یضحک منهم الشیطان ولیکبروا الله ان عطسوا تکبیرا (۷) و ان لا یقتنوا فی بیوتهم کلبا و لا یضعوا علی حیطانهم تصویرا (۸) و اذا ارادوا انتعالا فلیبداوا بالیمین قبل الشمال و ان لم یفعلوا فقد اقترفوا نهبا کبیرا (۹) وان تبرزوا فلیمسحوا مؤخراتهم بحجار ثلاثة و ینتهوا عن الروث اذ قد جعلناه للجن غذاء و علی المؤمنین امرا محظورا (۱۰) قل لعبادی الذین آمنوا یغزوا من ارادوا و یقتلوا من اجل رزقهم و من لم یغز منهم او لم یحدث نفسه بغز و مات منافقا منکورا (۱۱) و للذین یخشون سحرا یاکلوا سبع عجوات ینجیهم الله من السحر و یبعد عنهم شرا مستطیرا. (۱۲) قل لعبادی ان ارادوا ان یحلفوا فلیحلفوا بالله و لا یخافوا تبذیرا (۱۳) و ان ینحکوا ما طاب لهم من النساء مثنی و ثلاث و رباع او ما ملکت ایمانهم انا جعلنا لهم الدین امرا یسیرا (۱۴) و اذ فر غت من بین یدیک الوصایا فاطلب الیک جبریل یاتیک ساعیا مامورا (۱۵) و ان شغل جبریل عنک فعلیک بورقة بن نوفل و استفذ منه قبل ان نتوفاه فیصبح الوحی علیک امرا عسیرا (۱۶) ۴.۳.۱ - بررسی صفحه وصایا۱. (انا ارسلناک شاهدا ومبشرا ونذیرا). - (وما ارسلناک الا رحمة للعالمین). – آیه جعلی «انا ارسلناک للعالمین مبشرا ونذیرا». ۲. ومن عمل صالحا فلنفسه....) . – آیه جعلی «فمن عمل بما رایت فلنفسه». ۳. (قل لعبادی الذین آمنوا یقیموا الصلاة....) – آیه جعلی «قل لعبادی الذین آمنوا ان تثاءبوا». ۴. (... ولتکبروا الله علی ما هداکم...) . (ولم یکن له ولی من الذل وکبره تکبیرا). - آیه جعلی «ولیکبروا الله ان عطسوا تکبیرا». ۵. (... فانکحوا ماطاب لکم من النساء مثنی وثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحدة او ما ملکت ایمانکم ذلک ادنی الا تعولوا). - آیه جعلی «وان ینکحوا ماطاب لهم من النساء مثنی وثلاث ورباع او ما ملکت ایمانهم انا جعلنا لهم الدین امرا یسیرا». ۴.۴ - صفحه ایمانواذکر فی الکتاب الحواریین اذ عصفت الریاح بهم لیلا وهم یبحرون (۱) اذ تراعی علی المیاه لهم طیف المسیح یمشی، فقالوا ا هو ربنا یهزا بناام قد مسنا ضرب من جنون (۲) فجاءهم صوت المعلم ان لا تخافوا انی انا هو، فلا تبصرون (۳) فهتف هاتف منهم یقول ربی مرنی ان کنت حقا هو، آتی علی المیاه الیک، عسی ان یبدل الله شکی بیقین (۴) قال فاسع الی ولتکن للناس آیة لعلهم یتذکرون. (۵) واذ طفق الحواری یمشی رای شدة الریح فخاف وبدا یغرق فصاح بربه یستعین (۶) فمد بیمینه له فاخذه بها وقال یا قلیل الایمان هذا جزاء الممترین (۷) واذ رکب السفینة معه سکنت الریاح لتوها فسبح الحواریون بحمده، وهتفوا له قائلین (۸) انت هو ابن الله حقا، بک نحن آمنا، وامامک نخر ساجدین (۹) قال طوبی للذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بشک فاولئک هم المفلحون (۱۰). ۴.۴.۱ - بررسی صفحه ایمان۱. (واذکر فی الکتاب مریم اذ انتبذت من اهلها مکانا شرقیا) – آیه جعلی «واذکر فی الکتاب الحواریین اذ عصفت الریاح بهم لیلا وهم یبحرون». ۲. (ویبین آیاته للناس لعلهم یتذکرون) – آیه جعلی «ولتکن للناس آیة لعلهم یتذکرون». ۳. (اذا کنتم فی الفلک وجرین بهم بریح طیبة وفرحوا بها جائتها ریح عاصف وجاء الموج من کل مکان وظنوا انهم احیط بهم دعو الله مخلصین له الدین لئن انجیتنا من هذه لنکونن من الشاکرین). – آیه جعلی «واذ رکب السفینة معه سکنت الریاح لتوهافسبح الحواریون بحمده وهتفوا له قائلین. واذ طفق الحواری یمشی رای شدة الریح فخاف وبدا یغرق فصاح بربه یستعین». ۵ - جملات مهمل صفحاتجملات مهمل، بی هدف و بی محتوای صفحات چهارگانه: در این صفحات، در جاهایی که از الفاظ قرآن کریم کمتر استفاده شده است، جملات مهمل و بی محتوا و خنده آور، شبیه گفتار بذله گویان، رخ نمایان میکند به گونهای که این نوشتهها و مجعولات، ادعای دروغین نویسندگان آن را پوچ جلوه میدهد. به نمونههایی از آن توجه فرمایید؛ و با دقت قضاوت کنید: ۱. صفحه «وصایا» به ترتیب شمارههای (۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ و ۱۶): «قل لبعادی الذین آمنوا ان تثاءبوا (خمیازه کشیدن) یستعیذوا بالرحمن ان لا یضحک منهم الشیطان و لیکبروا الله ان عطسوا تکبیرا (۷) وان لا یقتنوا فی بیوتهم کلبا ولا یضعوا علی حـیطانهـم تـصـویـرا (۸) واذا ارادوا انتعالا فلیبدا وا بالیمین قبل الشمال وان لم یفعلوا فقد اقترفوا ذنبا کبیرا (۹) وان تبرزوا (ای تغوطوا) فلیمسحوا مؤخراتهم بحجار ثلاثة وینتهوا عن الروث (کثافت) اذ قد جعلناه لجن غذاء وعلی المؤمنین امرا محظورا (ای ممنوعا) (۱۰) قل لبعادی الذین آمنوا یغزوا (یعنی جنگ کنند) من ارادوا ویقتلوا من اجل رزقهم ومن لم یغزوا منهم او لم یحدث نفسه بغزو مات منافقا منکورا (۱۱) وللذین یخشون سحرا یاکلوا سبع عجوات (خرمای عجوه) ینجیهم الله من السحر و یبعد عنهم شرا مستطیرا (۱۲) وان شغل جبریل عنک فعلیک بورقة بن نوفل واستفد منه قبل ان نتوفاه فیصبح الوحی علیک امرا عسیرا (۱۶)». (ترجمه): بگو به آن دسته از بندگان من که ایمان آوردهاند، اگر خمیازه کشیدند پناه ببرند به خدا که شیطان به آنها نخندد، و تکبیر بگویند خدا را اگر عطسه نمودند تکبیر کردنی. (۷) و اینکه نگه ندارند در منزلهای خود سگی را و بر روی دیوارهای خود عکسی را نچسبانند. (۸) واگر میخواهند کفش بپوشند، کفش راست را قبل از چپ بپوشند، اگر این کار را انجام ندادند گناه بزرگی را مرتکب شدهاند. (۹) و اگر تغوط کردند سه سنگ به دبر خود بکشند و دور شوند از آن کثافت، چون قرار دادیم آن را برای جن غذا و بر مؤمنین امری ممنوع. (۱۰) بگو به بندگان مؤمن من، جنگ کنند با هر کس که میخواهند و بکشند برای روزی خود، و هر کس جنگ نکند از آنها و بنای جنگ کردن نداشته باشد، منافق و بی نام و نشان بمیرد. (۱۱) و کسانی که از سحر میترسند هفت دانه خرمای عجوه بخورند، نجات میدهد خدا او را از سحر و دور میکند از آنها شر پراکنده را. (۱۲) و اگر از تو مشغول شد جبرئیل، بر تو باد به ورقة بن نوفل و استفاده کن از او قبل از آن که او را بمیرانیم که در این صورت وحی بر تو امر سختی شود. (۱۶) ۲. در شماره ۸ صفحه «تجسد» میگوید: ‹‹فیه و منه کان مع روح قدسه الها سرمدیا واحدا احدا›› یعنی در او و از او بود با روح قدس او پروردگاری دائم و یکی و یگانه. ۳. در شمارههای ۱۳ و ۱۴ صفحه «تجسد» میگوید: ‹‹ان الذین کفروا بآیاته وقالوا قولا ادا (۱۳) لن یجعل الله لهم من امده بدا›› (۱۴). یعنی کسانی که به آیات او کافر شدند، و حرف سخت گفتند (۱۳) خدا برای آنها از قدرت خود چاره قرار نمیدهد (۱۴). ۴. در شماره ۱ – ۹ صفحه ایمان چنین آمده است: «واذکر فی الکتاب الحواریین اذ عصفت الریاح بهم لیلا وهم یبحرون (۱) اذ تراءی علی المیاه لهم طیف المسیح یمشی فقالوا اهو ربنا یهزا بناام قد مسنا ضرب من جنون (۲) فجاء هم صوت المعلم ان لا تخافوا انی انا هو افلا تبصرون (۳) واذ طفق الحواری یمشی رای شدة الریح فخاف و بدا یغرق فصاح بربه یستعین (۶) فمد بیمینه له فاخذه بها وقال یا قلیل الایمان هذا جزاء المـمترین (۷)». یعنی: «یاد کن در کتاب حواریین، وقتی که باد در شب به شدت وزید و آنها در دریا بودند (۱) به نظر آنها آمد روی آب خیال مسیح که راه میرود، پس گفتند آیا او پروردگار ماست که ما مسخره میکند (یا با ما شوخی میکند) یا به ما دیوانگی روی داده است (۲) پس صدای معلم به سوی آنها آمد این که نترسید من او هستم آیا نمیبینید؟! ! (۳) و چون حواری به راه رفتن شروع کرد دید باد سختی میوزد، و ترسید و نزدیک بود غرق شود، داد زد به پروردگار و از او استعانت جست (۶) پس دست راست خود را به سوی او دراز کرد و به او گفتای کم ایمان این جزای شک کنندگان است». این جملههای بی مغز و پوچ و مبتذل که شبیه گفتار بذله گویان بی هدف و داستانهای تخیلاتی غیر واقعی است، و گوینده آنها خواسته است که یک نوع تقلید خنک و مونتاژی، از جملههای متین و استوار قرآن، به عنوان تحدی و معارضه با قرآن بیاورد، لکن فاقد بلاغت و گیرایی تعبیر و شیوایی بیان و عظمت و بلندی معانی است. این جملات نه تنها به پایه یک صدم بلاغت قرآن نمیرسد بلکه به مراتب از کلام عادی که در قلوب مردم جای میگیرد پایین تر است. این جملات شایستگی آن را ندارندکه در تمام جوانب، مورد بحث و دقت قرار گیرند، زیرا بی محتوایی و سبکی این جملات، با کمترین دقت و توجه بر همگان روشن است. و کسانی که یک رشتـة الفاظ بی معنی و مهمل را به هم بافته و خواسته باشند به مقابله با قرآن برخیزند، نتیجهای جز رسوایی عاید آنان نمیگردد و بهترین مصداق شعر زیر است: ای مگس؛ عرصه سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود میبری و زحمت ما میداری ۶ - گفتارهای متناقض در صفحاتآنچه مسلم و قطعی است، این است که آیات مبارکه قرآن کریم در مدت ۲۳ سال به تدریج بر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شده و در مجموع آن، کوچکترین تضاد و اختلافی مشاهده نمیشود و این خود راه دیگر برای تحدی بوده و مبین وجوه دیگر اعجاز قرآن است که غیر از اصل بلاغت، یکنواختی بلاغت آن را در طول تاریخ نزول به اثبات میرساند. لکن این صفحات چهارگانه با توجه به کمی الفاظ و زمان درج آن، دارای تناقضات مختلفی است. ذیلا به چند نمونه از آن اشاره میکنیم: ۱- در صفحه «تجسد» فقره ۶ میگوید: «سبحانه رب العالمین ان یتخذ من خلائقه ولدا» یعنی منزه است پروردگار عالمیان که قرار دهد از مردمان برای خود فرزندی. این عبارت تصریح دارد به این که برای خداوند هیچگونه فرزندی نیست و از طرفی پدر کسی هم نیست. لکن در همین صفحه فقره ۹ و ۱۲ میگوید: «و اذ بعث به الاب للعالمین کما وعد» و «و الی ابیه السماوی بعد ثلائه ایام صعد». یعنی و زمانی که فرستاد او را پدر برای عالمیان چون وعده داده بود. و به سوی پدر آسمانی خود بعد از سه روز بالا رفت. در فقره ۹ صفحه ‹‹ایمان›› میگوید: «انت هو ابن الله حقا» تو حقیقتا فرزند خدا هستی. ۲- در فقره۷ صفحه «تسجد» میگوید: «لیس المسیح خلیقة الله اذ کان مع الله قبل البدء وهو معه ابدا» یعنی: مسیح مخلوق خدا نیست، چون که او قبل از خلقت با خدا بود و تا ابد با خدا هست. این عبارت دلالت دارد که خلقت مسیح ابدی و ازلی است و به ناچار باید گفت که نعوذ بالله دو خدا وجود دارد یکی خدا و دیگری مسیح. و در فقره ۸ میگوید: «فیه و منه کان روح قدسه» در او و از او بود با روح قدس. و در نهایت قایل به تثلیث میشود. ۳- در صفحه «ایمان» فقره ۲ و۳ مسیح را رب توصیف میکند: «فقالوا اهو ربنا... فجاءهم صوت المعلم.... انی انا هو». «پس گفتند آیا او پروردگار ماست.... پس آمد به سوی آنها صدای معلم.... من او هستم». اما در صفحه «ایمان» شماره ۹ میگوید: «انت هو ابن الله حقا» ۴- در شمارههای ۹، ۱۰، ۱۱و ۱۲ صفحه «تجسد» میگوید: «واذ بعث به الاب للعالمین کما وعد. حل فی بطن عذراء کلمة وخرج منه جسدا. عاشر الانسان، علم الانسان، مات عن الانسان فدی وکالانسان رقد» یعنی زمانی که فرستاد او را پدری برای عالمیان چون وعده داده بود. حلول کرد در شکم عذراء کلمهای خارج شد از او با جسد. معاشرت کرد با مردمان، تعلیم کرد مردمان را، فدای انسان شد و مرد و مانند انسان خوابید (اشاره به مرگ). ۵- و نیز فقره ۲ و ۵ صفحه «وصایا»، بلکه مضمون و عبارت تمام آن صفحه دلالت دارد به این که مسیح رسول خدا است، چنان که میگوید: «انا ارسلناک للعالمین مبشرا ونذیرا (۲) انا اعطینا موسی من قبلک من الوصیات عشرة ونعطیک عشرات اخری اذ قد ختمنا بک الانبیاء وجعلناک علیهم امیرا». ما شما را برای عالمیان بشیر و نذیر فرستادیم. ما دادیم به موسی قبل از تو ده تا وصایا و میدهیم به تو ده تا وصیت دیگر، چون ختم کردیم به تو پیغمبران را و قرار دادیم تو را به آنها فرماندار. ۷ - خلاصه صفحات چهرگانهتمام این عبارات بیانگر آن است که مسیح مخلوق خدا است. - خلاصه، از این صفحات چهارگانه استفاده میشود که حضرت عیسی (علیهالسّلام)، هم خدا و هم مخلوق و هم رسول خدا است!! ! راستی چگونه میشود یک موجود هم خالق باشد و هم مخلوق، هم رسول باشد و هم مرسل؟! ! ! فاعتبروا یا اولی الابصار. چه کسی میتواند این معما را حل کند؟ کدام عاقلی میتواند چنین امر محال را قبول کند؟ خداوند متعال در قرآن خطاب به اهل کتاب میفرماید: «یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم ولا تقولوا علی الله الا الحق انما المسیح عیسی ابن مریم رسول الله وکلمته القاها الی مریم وروح منه فآمنوا بالله ورسله ولا تقولوا ثلاثة انتهوا خیرا لکم انما الله اله واحد سبحانه ان یکون له ولد له ما فی السموات وما فی الارض وکفی بالله وکیلا». «یا اهل الکتاب لم تکفرون بآیات الله وانتم تشهدون• یا اهل الکتاب لم تلبسون الحق بالباطل وتکتمون الحق وانتم تعلمون» شگفت این که در صفحه «تجسد» فقره ۷ و ۸ قایل به تثلیث “ (خدا، مسیح و روح القدس) میشود، سپس در توصیف آنها میگوید: «الها سرمدیا واحدا احدا». این عبارت نشان میدهد که نویسنده این فقرات چقدر سردرگم و غافل بوده، که حتی اعداد و ریاضیات را هم فراموش کرده و به هذیان گویی افتاده است. عدد یک را، سه میخواند، و سه را هم یک میگوید، سفید را سیاه و سیاه را سفید میبیند، زن را مرد و مرد را زن قلمداد میکند!! ! خداوند چه زیبا فرمود: «ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا». حال سئوال مهم این است که؛ چگونه وقتی کلام از انسان است در آن اختلاف پدید میآید؟ و حکمت و فلسفه ی این اختلاف چیست؟ و چرا بشر نمیتواند مثل کلام خدا را بیاورد؟ ۷.۱ - پاسخ به یک شبههدر پاسخ باید گفت: اولا: انسان مثل سایر موجودات مادی در این عالم، محدود و دایما در حال تغییر و تحول است، و مسلم است که یک موجود متغیر و محدود نمیتواند نقش موجود نامتناهی و غیر محدود را به عهده بگیرد. توضیح این که؛ تغییرات محیط و تغییرات درونی انسان، در حالات روحی و آثاری که از آنها ظاهر میشود مؤثر بوده و او پیوسته در حال تکامل است، چیزهایی را یاد میگیرد که قبلا نمیدانسته است و این دانش جدید میتواند درنفس و جان او اثر گذاشته و دگرگونش سازد. همچنین در اثر کارهای جدیدی که میکند، آماده میشود تا کارهای بعدی را بهتر انجام دهد. و از طرفی حالات انسان از قبیل غم، شادی، ترس، امید و... تحت تاثیر عوامل خارجی و احیانا درونی، تغییر میکند و در کلام او اثر میگذارد، به طوری که انسان در اوج شادی، به گونهای سخن میگوید و در موقع حزن و اندوه، به گونهای دیگر. و علت آن نیست مگر اینکه او که یک موجود مادی است و تحت تاثیر عوامل مختلف قرار میگیرد. بنا بر این یک فرد نمیتواند در طول عمر، آنچنان سخن بگوید که همه اش از نظر بلاغت یکنواخت باشد و به ناچار سطح کلامش در مواقع گرسنگی و سیری، غم و شادی، سلامتی و ناخوشی، اضطراب و اطمینان، شکست و پیروزی و... تفاوتهای بزرگی خواهد داشت. اما وقتی که کلام، کلام الهی میشود و خداوند متعال در قرآن کریم در تمام این شرایط مذکور سخن گفته است، آن وقتی که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در نهایت سختی و پیروزی، فقر مالی و توانمندی، در حال صحت و سلامتی و... است، در مییابیم که در طول ۲۳ سال نبوت، از لحاظ بلاغت، یکنواخت سخن گفته است، به طوری که اولین آیات نازل شده به همان اندازه محکم و شامل حقایق علمی است که آخرین آنها همان اعتبار و اتقان را دارد. ثانیا: خداوند متعال هدفش را بهتراز همه میشناسد، و حال بندگانش را هم در تمام ابعاد بهتر از همه میداند، و احاطه ی او بر ترکیبات الفاظ از همه بیشتر است، لذا فقط خداست که میتواند هدف خود را بر اساس مقتضای حال به بهترین وجه و با جامعیت بیان کند. اما دیگران نمیتوانند چنین احاطهای داشته باشند، و نمیدانند دقیقا چه نکتههایی را باید رعایت کنند، و چگونه حال همه ی مخاطبان را در نظر بگیرند و بر اساس چنین فرمول پیچیدهای سخن بگویند. سر این که کسی نمیتواند مثل قرآن را بیاورد همین است، چون انسان هر قدر بخواهد نکتههای مختلفی را در نظر بگیرد، بالاخره ذهنش محدود است و توجه او به یک یا چند مطلب خاص معطوف میشود و بر همه ی جهات مسلط نیست، لذا آوردن مثل قرآن برای کسی ممکن نمیباشد. به راستی در جهانی که همه ی موجودات دستخوش تغییر و تحول هستند، آیا ممکن است انسانی که خود جزو این جهان طبیعت و محکوم به تغییر و تحول در آن میباشد، با این وصف بتواند در همه ی شئون عالم بشری دخالت نموده و کتابی مشتمل بر معارف، علوم، قوانین، مواعظ، امثال و قصص، به دنیا عرضه نماید، که در آن از تمام ابعاد زندگی سخن گفته شده و در هر رشتهای از علوم و معارف اظهار نظر شده باشد و حق سخن در همه ی موارد، یکسان و در حد اعلی ادا شده باشد و مطالب آن در مدت طولانی (۲۳ سال) و در اوضاع مختلف القاء گردیده باشد، و در عین حال، حتی یک حرف آن هم باطل نشده باشد؟ با این که هیچ انسانی در این مدت به یک حال باقی نمیماند و خواه ناخواه دستخوش تغییر و تحول میشود! قابل ذکر است که؛ اشکالات و تناقضات دیگری نیز در این صفحات وجود دارد، لکن به جهت اختصار، از آن صرف نظر مینماییم، زیرا بطلان این عبارات و بی محتوایی و عدم بلاغت آنها برای اهل علم و انصاف روشن است. امید آنکه چشم خفته ی جاهلان و بدخواهان، به سوی حقانیت دین مبین اسلام باز و روشن گردد و خیر خواهی و سعادت طلبی قرآن برای بشریت را دریابند و دست از عناد و پیروی باطل برداشته و خیر و سعادت دنیا و آخرت خود را به هواهای نفسانی و شیطانی نفروشند. یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم والله متم نوره و لو کره الکافرون (برای توضیح بیشتر در معجزه بودن قرآن کریم و مساله ی تحدی قرآن و مباحث مربوط به آن، به مصادر فارسی زیر مراجعه شود: البیان، آیتالله خوئی (رحمةاللهعلیه) ؛ تفسیرالمیزان، علامه طباطبائی (رحمةاللهعلیه) ؛ اعجاز قرآن، علامه طباطبائی(رحمةاللهعلیه) ؛ قرآن در اسلام ، علامه طباطبائی (رحمةاللهعلیه) ؛ التمهید و علوم قرآن، آیتالله معرفت . ؛ رسالت جهانی پیامبر، آیتالله سبحانی ؛ راه و راهنما شناسی، آیتالله مصباح یزدی ؛ شناخت اعجاز قرآن؛ ماهیت و منشا دین، فضل الله کمپانی.) ۸ - پانویس۹ - منبعسایت اندیشه، برگرفته از مقاله «تحدی کنندگان» ردههای این صفحه : مقالات اندیشه قم
|